خدایا
خدایا.......
دستانم خالی اند ودلم غرق در آرزوها............
یا به قدرت بی کرانت دستانم را توانا گردان.............
یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن................
یک روز احساس کردم اگر اورا با یک غریبه ببینم تمام شهر را به آتش خواهم کشید........
اما امروز حتی کبریتی هم روشن نمیکنم تاببینم او کجاست و با کیست.............
روزی که به دنیا آمدم در گوشم خواندند اگر می خواهی در دنیا خوشبخت شوی همه را دوست بدار.....
....حال که دیوانه وار دوستش دارم می گویند فراموش کن!!!!!!!
ادامه مطلب
[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 94/10/17 ] [ 10:23 صبح ] [ sahar.d ]